پاریس، ۱۹۶۲. آنری لانگلوآ از صرف ناهار به دفتر کار برمیگردد. منشی به آقای رئیس میگوید که یکی از بازیگران پیر سینمای صامت برای دیدن او آمده و منتظر است. لانگلوآ وارد اتاق میشود اما بازیگر پیر را بجا نمیآورد! سالهاست که دیگر از جلال جنرال خبری نیست. آقای بازیگر خودش را معرفی میکند :«من باستر کیتن هستم». همان سال بزرگداشتی برای او در سینماتک فرانسه ترتیب میدهند. کیتن چهار سال بعد در امریکا میمیرد.
پ.ن۱: سرنوشت کیتن نابغه از قصههای پر سوز و رفتههای پر افسوس سینهفیلها است.
پ.ن۲: فیلم صامت است.
منبع : فیلمی ۱۶ میلیمتری از آرشیو سینماتک فرانسه.
Source: La Cinémathèque française
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر