۱۳۹۳ بهمن ۱۲, یکشنبه

گزارش مراسمی که نمی بینید یا بچه های باد از نفس افتاده اند


سال 1960. مراسم اعلام برندگان جایزۀ ژان ویگو. تصاویری صامت و مصوت که با هم مونتاژ شده اند. در گوشۀ راست کادر، ژان کوکتوی تکیده و افسانه ای با مردی خارج از کادر سخن می گوید. احتمالاً اورفه دوباره قصد سفر کرده و برای مشورت آمده. در پشت سر او نیم رخی از ژان-لوک گدار جوان و جویای نام به چشم می آید؛ آیندۀ دیوانۀ سینمای فرانسه و جهان؛ غولِ غول کُش. در پایین راست کادر، کلود اَوِلین با عینکی یک چشم از میان غبار خاطرات  تاریخ سینما، از سیاه و سفید افسانه ای سلولوئید، با عینک جان فورد، با هیبت فریتز لانگ و در هیئت شاعر و نویسنده ای بزرگ بیرون آمده و بر صندلی حقیری نشسته است تا به عنوان بنیانگذار و مدیر جایزه، برندگان را اعلام می کند:

« جایزۀ بهترین فیلم بلند به آقای ژان-لوک گدار و برای فیلم از نفس افتاده اهدا می شود که با فیلم مورانبونگ از آقای کلود-ژان بوناردو در رقابت بود. همچنین جایزۀ بهترین فیلم کوتاه به آقای ادوراد لونتز برای فیلم بچه های باد اهدا می شود. یک طرح اوریژنال از دوست و همکارم ژان کوکتو و یک طراحی اوریژینال از شاپلَن میدیِ نقاش، به عنوان جایزه و نشان های ارزشمند موفقیت به این دو فیلم ساز اتقدیم خواهد شد.»


مصاحبه با ژان-لوک گدار

خبرنگار: شما با اولین فیلم بلندتان از نفس افتاده موفق به کسب جایزۀ ژان ویگو شدید، چه احساسی دارید؟
گدار جوان: شدیداً تحت تاثیر قرار گرفته ام و خوشحالم، چه از لحاظ احساسی و چه از لحاظ سینمایی. فکر می کنم که شخصیت ویگو دو وجه مهم دارد: وجهی اجتماعی و گاه کمی انارشیست و وجهی دیگر که همان چیزیست که خیلی مایل هستم تجربه اش کنم: استقلال کامل در فیلم سازی. ویگو یکی از معدود فیلم سازان کاملاً مستقل است و بسیار مفتخرم که این جایزه را دریافت کرده ام. 
خبرنگار: آیا جوایز سینمایی اهمیت دارند؟
گدار جوان: بله، زیرا شاید نگاه ها  را به سوی سینما و حتی هنرهای دیگر که امروزه کمتر مورد توجه هستند و به نوعی از نفس افتاده اند، جلب می کند. گرچه سینما تازه نفس است.


مصاحبه با ژان کوکتو

خبرنگار: استاد، شما عضو هیات داوران جایزۀ ژان ویگو بودید. آیا فکر می کنید که جوایز جدی سینمایی نسلی جدید و جوان از سینماگران را شکل داده است؟
کوکتوی پیر: من دانش آموز خیلی بدی بوده ام و بنابراین همیشه مخالف جایزه و تقدیر. اما جایزۀ ژان ویگو چیز دیگریست . جایزه ای که از نوعی از شرافت تقدیر می کند، از گرایشی بسیار شرافتمندانه در سینما. می فهمید؟...
خبرنگار: بله...

 خانه ها در ابتدا برای حفاظت بشر از باران و سرما ساخته شدند و تنها حکم سرپناه داشتند اما بعد از آن کاخ ورسای ساخته شد. در خانه سازی و معماری، صنعت به هنر تبدیل شد. اما در سینما کمی برعکس است . سینما در ابتدا هنر  بود و کم کم به صنعت تبدیل شد تا اینکه امروز مشکلات زیادی برای ساخت و نمایش فیلم هایمان داریم. و این جوانان هستند که در این راه به ما کمک می کنند. به عنوان مثال ، در مورد خاص من باید بگویم که بدون تروفو هرگز نمی توانستم فیلمم  را بسازم. او به من کمک کرد تا فیلمم را بسازم و شاید در نهایت همین جوانان و در واقع اعتماد کردن به آنها همه مان را نجات دهد. 


مصاحبه با ادوراد لونتز

خبرنگار: ادوارد لونتز شما با سومین فیلم کوتاه خود جایزۀ ژان ویگو را کسب کردید. فکر می کنم که باید خرسند باشید؟
ادوراد لونتز:خیلی خوشحالم.
خبرنگار: این جایزه را برای فیلم بچه های باد گرفتید، بچه های باد چه کسانی هستند؟
ادوارد لونتز: کودکانی که در اطراف پاریس زندگی می کنند و می توانند از هر کجای دنیا آمده باشند. آنها در واقع فرزندان جهان هستند و   دنیای خارق العادۀ کودکانه شان را برای خود خلق می کنند. با اینحال به سختی به زندگی ادامه می دهند. اوضاع سخت و خشنی که قاعدتاً برای ساکنان بزرگسال حاشیه و زاغه نشین های  پاریس نیز به همین شکل است.
خبرنگار: از تِم  تنهایی در فیلم تان به من گفتید؟
ادوارد لونتز: بله، پیش از هر چیز، داستان فیلم  روایت زندگی یک کودک تنهاست. تنهایی مشکل بسیاری از آدم هاست اما  فکر می کنم که به طور طبیعی هیچ کودکی تنها و بی کس نیست مگر اینکه در موقعیتی غیر طبیعی قرار گرفته باشد. موقعیتی که بسیار ناراحت کننده است و متاثرم کرد.

فیلم از آرشیو موسسه ملی سمعی بصری (فرانسه)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر