۱۳۹۲ اسفند ۱۹, دوشنبه

یادداشتی کوتاه بر پوستر فیلم "واپسین وسوسه مسیح"

این پوستر را رامین تقی زاده توسی  در گرماگرم پوستربازی فیسبوک روی دیوارش چسباند. پوستر فرانسوی زبان فیلم واپسین وسوسه مسیح اسکورسیزی. در گرافیک و کمپوزیسیون این پوستر زیبا لطایفی بود که مقتونم کرد تا پُر شوم از میوز آسمانی و الهام زمین و از پدیده های ناپایداراما قاععده ساز. پس سعی می کنم خود را از این قواعد و پدیده ها و ... رها سازم... با نوشتن رها سازم. این متن کامنتی است  که زیر پوستر نوشته شده است:


چه پوستر خوبی رامین جان. نکته جالب برای من در این پوستر : مستطیل سرخ رنگ و کلمات نقش بسته بر آن است که گویا بر گرافیک پوستر تحمیل شده اند. تحمیلی که از ضرورت توضیح و توجیه فیلم برای مومنان مسیح می آید و نشانه روز های تنش آلود ی است که فیلم بر پرده سینما ها از سر گذرانده. متن صریح و ساده درون این مستطیل چنین است : " این فیلم از روی رمان نیکوس کازانزاکیس واپسین وسوسه مسیح  ساخته شده است. این فیلم اقتباسی از انجیل(اناجیل چهارگانه) نیست." تا اینجا همه چیز در کمال صراحت روایت شده است. تلاشی صلح جویانه نه برای آشتی با مخاطب(زیرا بسیاری از مومنان به کلیسا، این فیلم را تحریم کردند) بلکه برای اعلام آتش بس و پایین آوردن شعله های جنگ، برای اعلام اینکه واپسین وسوسه مسیح فیلمی ضد مسیح و مسیحیت نیست. اما چیزی اینجا با هم نمی خواند. چیزی بسیار جزیی که برای زیبایی شناس و مورخ قابل چشم پوشی نیست: تقابل مستطیل بد ریخت ، رسمی والبته لازم با مثلث ها و سه گوشه های خوش آهنگ و چشم نواز ی که در طرح اصلی پوستر از درهم تنیدن تاج خار مسیح شکل گرفته اند. و ناخود آگاه مومن مسیحی را که کودکی و روزگار در میان دیوارهای کلیسا گذرانده، نشانه رفته است. دیوارهایی مزین به نقاشی و شمایل مسیح. شمایلی که ترکیب بندی بصری مثلث وارش را از شکل و معنای سه گانه معروف مسیحیت می گیرد.مثلثی که نشانه حقیقت به غایت رومانتیک مسیحیت است و حالا بر دیوار عمودی پوستر فیلم اسکوسیزی نقش بسته و تکثیر شده است. پس طراح (و شاید اتفاق) حقیقت و اصالت را به جانمایه پوستر می بخشد و عملا بر ضد کلمات هشدار آمیز مستطیل سرخ رنگ رای می دهد:" مسیح فیلم می تواند مسیح واقعی باشد حتی بیش از مسیح اناجیل چهارگانه!" . قضاوت درباره عمد و سهو چنین تقابلی ناممکن و بیهوده است. ازینرو شاید این لفاظی خیال پردازی باشد. اما آنچه آشکار است فاصله و تقابل فانوس خیال با مسیحیت است حتی با احتساب سهم کلانی که از نقاشی و ادبیات مسیحیت به ارث برده. فانوس خیال ،خدا و پسران خدای خویش را دارد و بی نیاز از اوست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر