۱۳۹۴ تیر ۱, دوشنبه

لائورا آنتونِللی


امروز بیست و دوم  ژوئن سالروز تولد هفتاد و پنج سالگی عباس کیارستمی بود. یکی از محبوب ترین فیلم ساز‌های من و بسیاری دیگر در فرانسه و سراسر دنیا، رویدادی  خوشایند: پس تولدت مبارک آقای کیارستمی!

اما اینجا مایلم از اتفاق دیگری بگویم که به مبارکی تولد استاد نیست: مرگ لائورا آنتونِللی هفتاد و سه ساله، ستارۀ ماهروی دهۀ هفتاد سینمای ایتالیا و البته همسر سابق ژان-پُل بلموندو . آنتونللی  بر خلاف زیبایی و استعداد فراوان بازیگری از بخت و اقبال بالایی بهره‌مند نبود و عمر و درخشش ستاره بودنش کوتاه و کم فروغ بود. امروزه او را بیشتر به بازیگری در کمدی های اروتیک ایتالیایی می شناسند: زنی زیبا، عموماً ساده دل و بوالهوس که دست تقدیر و یا توطئه ای مردانه بر ابریشم تَن و آبرویش چنگ می‌اندازد. حتی تصویر عمومی و یادگاری که در ذهن ها (البته به لطف رسانه ها و پاپاراتزی ها) به جا گذاشت  نیز چیزی شبیه همان نقش های جنجالی بود که با آن ها داوری شد و در ژانر یا زیر-ژانری دسته بندی. مصرف کوکائین و اتهام حمل و قاچاق آن، گرفتاری های زناشویی- خانوادگی جانکاه درست به مانند مصائب شخصیت های فیلم هایش و البته عمل جراحی زیبایی ناموفق در سال های اخیر و نتیجۀ ویرانگر و فاجعه بارش که به خشم خدایان در تراژدی های یونانی می ماند، آخرین تصاویر و اخباری بودند  که از او به چشم و گوش مشتاقان رسید. با این حال آن چه را که  نباید دربارۀ او فراموش کرد (دست کم برای من فراموش شدنی نیست) توانایی چشم گیر بازیگری آنتونللی در کنار زیبایی خیره کننده اش بود. نقش هایی که او ایفا کرد از برزخ انگیزه ها و روحیات به ظاهر متضاد زنی بر می آمدند که گاه در هیاهو و کشاکش خواسته های شخصی  و ارزش‌های جامعه گم می شد و از پا در می‌آمد. او زنانی را جان بخشید کرد که ساده دل، معصوم، دست یافتنی و قربانی بودند و ‌همزمان باهوش، اغواگر و نمادی از جذابیت جنسی . ملغمه ای غریب  که بخشی از آن، محصول دوران پرآشوب و داغ سال‌های هفتاد میلادی بود و معمولاً در کمدی های پرفروش ایتالیایی جواب می داد. از میان فیلم های او "دکتر پوپُل" (1972/کلود شابرول) با همراهی بلموندو، "مالیچا" (1973/ سالواتوره سامپِری)،  "خدای من، چطور چنین حقیر شدم" (1974/لوئیجی کومِنچینی) و البته " بی‌گناه" (1976/ لوکینو ویسکونتی) را بیش از بقیه دوست دارم. فیلم "بی گناه"  شاید یکی از معدود خوش اقبالی های لائورا در طول زندگی سینمایی اش بوده باشد زیرا ویسکونتی در ابتدا رُمی اشنایدر را برای نقش جولیانا در نظر گرفته بود اما  دست اقبال لائورا را به جای رُمی نشاند و انصافاً او نیز به خوبی از عهدۀ کار بر آمد.


شاید برای سینه فیلیِ پیرِ ایرانی (لقبی من درآوردی که به برخی از دوستان سینمادوست در ایران داده ام) ربط چندانی میان عباس کیارستمی و لائورا آنتونللی نباشد اما برای من ربطِ اصلی و همیشگی، تنها خود سینماست فارغ از القاب و برچسب های رنگارنگ و قراردادی؛ سینما یی با همۀ وسعت، تنوع و زیبایی هایش! 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر